دراما
بسياري از مردم در زندگي روزمره با مسائلي روبه رو هستنند كه خوا ناخوا سئوالاتي را در ذهن كاوشگراشان ايجاد ميكند و عدم يافتن پاسخي مناسب ذهن را دچار آشفتگي ميكند . اكثر مردم در شروع فعاليت روزانه شور و شوق لازم جهت آغاز يك فعاليت پر انرژي را ندارند . گاهاً ملاحظه مي شود كه با بي ميلي و از سر اجبار در محل كارشان حضور پيدا ميكنند . گرچه روانشناسي مدرن كه آوازه اش همه كون ومكان را پر كرده با ارائه راه حل هايي مبني بر ايجاد افكار مثبت ، ميخواهد نقشي در حل مشكلات بشر بازي كند ولي به نظر مي رسد كه مشكل فراتر از اينها باشد . همه ما درگير نارضايتي عمومي در اكثر بخش هاي زندگي خود هستيم ، دليل اصلي اين نارضايتي ها را در مسائل مالي و عدم توانايي در حل آنها مي دانيم ، بنابراين تمام هم وغم مان بدست آوردن هر چه بيشتر پول ميباشد . به طوري كه آنقدر سرگرم تملك پول ميشويم كه متوجه گذران عمر خود نيستيم . ولي غافل از اين كه هميشه از مقدار پول مورد نظر خود عقب هستيم و يا هنگامي كه حسابهاي بانكي يمان به ميزان مورد نظر انباشته مي شود آرامش و رضايتمندي لازم كه در همه حال به دنبال كسب آن هستيم را بدست نمي آوريم . بنابراين اضطراب اوليه همچنان ما را تعقيب مي كند وانگاري نمي خواهد دست از سرما بردارد . اينگونه اشخاص گرچه در ظاهر انسانهاي موفق و خوشبختي به نظر مي رسند و يا حداقل خود اين ادعا را دارند ليكن در درون فروريخته وآشفته اند . علت چيست ؟ شايد در نگاه اول همه ما علت آن را شرايط حاكم بر جامعه بدانيم ، گرچه ني توان منكر اين بود كه ريشه تعدادي از اين مشكلات شرايط محيطي است ولي اين پاسخ تعيين كننده و كافي به سئوال ما نيست . در واقع اين موضوع باعث به وجود آمدن شكافي بين اشخاص و محيط پيرامون مي شود . كه پيامد آن ورشكستگي هاي مالي ، افسردگي ، بيماري رواني ، جدايي از همسر يا فرزند و بسياري از پيامدهاي اجتماعي ديگر است . حال به دنبال پاسخي براي پرسش ذيل هستيم كه: ريشه اين عدم هماهنگي چيست ؟ آيا تغيير محيط و مهاجرت راه حل مناسبي جهت رفع مشگل فوق مي باشد ؟ يا اينكه شكل مسئله عوض مي شود و مشكلات همچنان پا برجاست .
به نظر مي رسد دليل اصلي اين نارضايتي اينگونه انسانها اين است كه در مكاني قرار دارند كه به آن تعلق ندارند . در واقع ريشه اصلي اكثر مشكلات آنها برخلاف جريان وجودي خويش حركت كردن است . به قول خودشان هر چه بيشتر تلاش مي كنند كمتر نتيجه مي گيرند . اين تلاش معكوس و مذبوحانه است و جهت اهداف تعيين شده براي شخص نيست . اين نكته بسيار مهم است كه بدانيم ما براي هدف خاصي بدنيا آمده ايم ، لذا با مختصات خاص فيزيكي ،ذهني و روحي متناسب با آن هدف خلق شده ايم بنابراين كاربرد هوش و امكاتاتي كه از طريق هستي به مااعطا شده را بايد بدانيم . شايد تاكنون متوجه شده باشيم چرا در جامعه كنوني ما بسياري با استعدادهاي منحصر به فرد به هرز رفته اند؟ پر واضح است كه مسير را گم كرده و دچار بي راهه هاي پر پيچ و خم شده اند .
آنهايكه اهل سينما و فيلم هستنند احتمالاً فيلم فارست كمپ را ديده اند ، سازنده فيلم اين موضوع را ثابت مي كند كه چگونه يك فرد كه داراي استعداد معمولي است و يا حتي كمتر از آن به موفقيت هايي دست مي يابد كه ديگران با كلي ادعا نمي توانند اين موفقيت را كسب كنند بنابراين بايد راهكارهاي شناسايي مزيت هاي درون خود را بيابيم و به دنبال اهداف فريبكارانه اي كه به آن تعلق نداريم نرويم و بيهوده وقت تلف نكنيم .
چند وقت پيش با دوستي در حال قدم زدن بوديم ، به بچه كوچكي كه درحال تكدي گري بود برخورد كرديم . دستش را به سمت مان دراز كرد . كنجكاو شديم كه درآمد روزانه او چقدر است . پاسخ داد ما سه خواهر به همراه پدر بطور متوسط روزانه يكصد هزارتومان كاسبيم ، با يك حساب سرانگشتي متوجه شديم كه در ماه حدوداً دو الي سه ميليون تومان درآمد دارند . دوست همراهم با اعتراض گفت كه شغل ما از گدايي كردن كمتر است غافل از اينكه همان گدا كه در منظر اجتماعي كمترين است در جاي خودش قرار گرفته ، اينجاست كه عدالت مفهوم واقعي خود را پيدا مي كند .
مهم داشتن شغلي و موقيعيتي دهن پر كن نيست بلكه آنچه اهميت دارد قرار گرفتن در موقعيتي است كه همه سلولهاي وجودي ما براي آن هدف درست شده است . حال اگر ما جاي خود را با آن شخص متكدي عوض كنيم با عنايت به هوش واستعداد و تحصيلات برتر قطعاً درآمد آن شخص را نمي توانيم كسب كنيم . بايد بر اين باور ايمان آورد كه اگر با توجه به امكانات وجودي و علايق درون حركت كنيم در واقع خود را با كل نظام هستي هماهنك كرده ايم و آنگاه است كه ابر وباد و مه و خورشيد ما را ياري خواهد كرد . اگر به دنبال نداي درون باشيم همه آنچيزي كه در حسرت آن بسر ميبريم با خود خواهد آورد . در پايان اين نكته را متذكر مي شوم اگر امروزه در وضعيت بحران مالي ويا.......بسر ميبريد بدانيد كه اين وضعيت حاصل برآيند اشتباهاتتان و عدم قضاوت صحيح در مورد توانايي هايتان بوده است .
منتظر پرسشهايتان هستيم
رضا